حکایت

شعر.پند.اندرز

حکایت

شعر.پند.اندرز

چگونه به بارگاه علوی بار یابیم؟

چگونه به بارگاه علوی بار یابیم؟

اندیشه  - وجود مبارک علی بن أبیطالب (ع) به ما چنین فرمود که شما ظرف دانش باشید. اگر ظرف دانش شدید، زنده اید؛ و اگر زنده بودید، مسجد را آباد می کنید، شب قدر را آباد می کنید، کعبه را آباد می کنید؛ تا برسد به جای کسی که عصر خود را هم آباد کند.

حضرت علی(ع) فرمود: اسمعوا قولی و عوا منطقی(1). حرفم را بشنوید و به منطقم گوش بدهید. منطق من این است که جهان با علم و عمل صالح اداره می شود و دیگر هیچ. آنچه در قلمرو طبیعت است، زینت طبیعت است، نه زینت شما! زینت شما در فرا طبیعت است، نه طبیعت. اگر زمین است، سپری می شود و اگر شمس و قمر است، محکوم اذا الشّمس کوّرت (2)خواهد بود، اذا النّجوم انکدرت (3)خواهد شد و مانند آن.

و امّا شما یک موجود ابدی هستید؛ نه شمس و قمر و راههای شیری سپهر می تواند زیورتان باشد، زیرا روزی فرا می رسد که همه این موجودات سپهری در هم می ریزند، و نه موجودات دیگر زمینی. شما فقط با لطف خدا زنده اید، با توحید الهی زنده اید و ثمن شما توحید خداست و بس.

این سخن که گفته می شود: خیر الامور اوسطها (5)، یک سخن میانی است. یعنی بعد از اینکه سالک را از افراط و تفریط رهائی بخشیدند، و آن را به هسته مرکزی عدل رساندند، از آن به بعد خ یر الامور اشدّها و اوفرها و اکثرها و اعلاها! این خ یر الامور اوسطها برای سالکان مبتدی است تا از تند روی و کند روی برهند، به آن هسته مرکزی عدل برسند. اگر به این بارگاه بار یافتند؛ اعدل شدن، أعلم شدن، أتقی شدن، اصدق شدن، احق شدن بر اساس سرعت و سبقت فضیلت است. خیر الامور اکثرها و اوفرها و اشدّها و اعلاها. اینکه در دعاهای کمیل و امثال کمیل می خوانید: و اخصّهم زلفهً لدیک ، اقربهم منزلهً منک (6) همین است.

و اینکه شما در جریان امام مجتبی (ع) می بینید که چند بار کلّ اموالش را تقسیم کرد، یا بین خود و فقراء تقسیم کرد، یا همه اش را بین فقراء توزیع کرد، این سخن از اسراف نیست. اگر کسی متن صراط مستقیم شد، و همه کارهای او قسط و عدل بود، این سخی است و اسخاست و اسخاست و اسخا؛ اسخای از مراحل قبل. هر اندازه ببخشد، سخاوت او بیشتر می شود. جای اسراف و تبذیر نیست. تا چه کسی در هسته مرکزی عدل قرار بگیرد!

ما برای اینکه به این بارگاه علوی بار یابیم، موظفیم در جهاد اوسط و اکبر راهی را طی کنیم که در جهاد اصغر این مملکت طی کرد. اگر در جهاد اصغر در طی دفاع مقدّس هشت ساله، ایران آنقدر مقتدر بود که هر زمینی را کربلا

کند و هر روزی را عاشورا، اگر بخواهد زمان را به کام خود بگرداند و کاری بالاتر از کار رواحها شهأ و غدوّها شهر بکند، باید به این دو شعار برسد: «کلّ ارض حرم الله » و «کلّ لیله، لیله قدر»؛ این شدنی است.

اگر برخی از کارها در اسلام ثواب هزار حج را دارد، یعنی یک انسان مؤمن می تواند به جائی برسد که ابدی شود و می تواند یک شبه ره هزار ساله را طی کند، نه هزار ماهه را! به این شرط که کلّ لیله قدر بشود و کلّ ارض حرم الله باشد. اگر او توانست زمین خود را همانند مکّه بسازد و زمان خود را همانند قدر بپروراند، این می تواند کاری انجام بدهد که هزار سال را یک شبه طی کند. در واقع شب قدر این خصوصیّت را دارد که می تواند شب های دیگر ما را هم شب قدر بکند.

***
یکی از دعاهای نورانی امیر بیان، علی بن أبیطالب (ع) در ماه مبارک رمضان این بود: خدایا! توفیقی به ما بده که ما بیشتر بیدار باشیم و کمتر بخوابیم؛ واکفنا من النّوم (7). با خواب کم بتوانیم زندگی کنیم. با غذای کم زندگی می کرد، از خدا خواست با خواب کم هم به سر ببرد. اگر محبّت الهی در دل انسان وارسته جایگزین شد، انسان با حیّ قیّوم پیوند دارد و دوست او می شود. اگر دوست او شد، هم با غذای کم به سر می برد و سالم می ماند، هم با خواب کم. گفتند:
سرمست چنان خوبی، کی کم بود از چوبی
این فغان و ناله افتاد کآخر، در استن حنانه

به ما گفتند: با خدای خودتان در شب قدر و غیر قدر راز گوئی کنید، به او بگوئید: خدایا! با ما حبیبانه رفتار کن، نه غفارانه! می بخشی، امّا بخشودنی همراه با محبّت. یک وقت ترحّم می کنی، یک وقت احترام می کنی، یک وقت محبّت داری. تو که باسط الیدین هستی. با کرامت و با دو دست بی دستی این دستها را باز می کنی، عطا می کنی؛ امّا حبیبانه ببخشا، نه غفارانه.

اینکه می بینید گاهی انسان به شرق گرایش پیدا می کند یا به غرب، به زید دل می بندد یا به عمرو، به مال دل می بندد یا به جمال؛ برای اینکه گرفتار محبّت کاذب است. اگر از محبّت صادق طرفی ببندد، هرگز به غیر خدا دل نخواهد بست. اللّهمّ انّک العفوّ، تحبّ العفو فاعف عنّی. این غیر از آن است که انسان بگوید: خدایا! اللّهمّ اغفر لی الذّنوب الّتی تهتک العصم (8). درست است که او ستّار است، امّا رحیمانه و حبیبانه و طبیبانه با ما رفتار کند خیلی بهتر از آن است که ما از او بخواهیم قهارانه با ما رفتار نکن! ... این زیارت امین الله را فراموش نکنید؛ هر روز بخوانید. این هم زیارت است، هم مناجات و دعا. بخشی از آنها زیارت است، بخشی معرفت است، زیارت هست، محبّت هست، عنایت است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) نهج البلاغه . خطبه 139 (2) تکویر . 1
(3) تکویر . 2 (4) حجرات . 7
(5) الکافی . ج6 . 541 (6) مفاتیح الجنان . دعای کمیل
(7) مستدرک الوسائل . ج7 . ص442 (8) مفاتیح الجنان . دعای کمیل

 

amirturk1@yahoo.com

http://www.amir1346.blogsky.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد